از ساعتهای اولیه صبح که به امور روزانه میپردازیم با انسانهای مختلفی سروکار داریم.
صرفنظر از نوع حرفهای که به آن مشغول هستیم از افراد، خدمات متنوعی دریافت میکنیم و طبیعتاً ما نیز به دیگران خدماتی را ارائه میکنیم.
تفاوتی ندارد که شخص خدمت دهنده درونسازمانی باشد یا برونسازمانی.
این تبادل همیشه بین اشخاص وجود دارد، از مشتریان و طرف حسابها گرفته تا همکارانمان در واحدهای مختلف شرکت یا سازمان.
نکتهای که در این میان موردتوجه من قرارگرفته این است که تابهحال چقدر از کسانی که به ما خدمتی کردهاند قدردانی کردهایم؟
برخی از افراد از دیدگاه انجاموظیفه به این موضوع نگاه میکنند.
میگویند: فلانی برحسب وظیفهاش این کار را انجام میدهد. کار خاصی نکرده است. مگر برای همین پول نمیگیرد؟
قصد من موافقت یا مخالفت با این نظریه نیست. من میخواهم از زاویهٔ دیگری به آن بپردازم.
اصولاً خدمترسانی و کمک به دیگران برای برطرف کردن یک نیاز یا مشکل، عملی ارزشمند محسوب میشود.
چه از سر وظیفه باشد و چه از سر لطف ولی کار زیباتر این است که از آن خدمت قدردانی کنیم.
با خودم فکر میکنم آیا این عادت مثبت در من وجود دارد؟
چقدر از کسانی که به من خدمتی کردهاند، قدردانی و سپاسگزاری کردهام؟
خوشبختانه من سالهاست تلاش کردهام این عادت خوب را جزو ارکان اصلی رفتارم قرار دهم و این رفتار را در خود نهادینه کنم.
برای من تفاوتی ندارد که همکارم چه خدمتی انجام میدهد، من همیشه سعی میکنم به ازای دریافت هر کمکی، از انسان مقابلم تشکر کنم.
خواه این کمک در حد آوردن یک لیوان چای باشد یا در حد انجام دادن یک کار اداری یا کمک اقتصادی.
سپاسگزاری در زندگی من تأثیرات بینظیری بهجای گذاشته است.
بهجرئت میتوانم بگویم بااینکه قدردانی کردن هیچ هزینهای ندارد ولی همواره بازخوردهای معجزهآسای آن در زندگی من بارها و بارها متبلور شده است.
نتایج حاصل از سپاسگزاری بیشمارند.
بالا رفتن حس اعتماد، نوعدوستی، قدردانی متقابل، کمک، بخشندگی، صداقت، محبت و صدها مثال دیگر، دستاوردهای آن هستند.
انسانی که مورد قدردانی قرار میگیرد احساس بزرگی میکند.
او میداند دیگران از خدمتی که گرفتهاند راضی و خشنود هستند پس سعی میکند کارش را همیشه به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
قدرت انجام کار و اعتمادبهنفس در او زیادتر میشود و احساس مفید بودن را تجربه میکند.
این انرژی مثبت، حس نوعدوستی را افزایش داده و نتیجهٔ آن بالا رفتن بهرهوری است.
همچنین با به دست آوردن اعتماد دیگران، با لذت و اشتیاق کارش را ادامه میدهد و به آن عشق میورزد.
مواردی که گفته شد فقط چند مثال ساده در این زمینه بود.
اطمینان دارم شما هم تجربههای مشابهی در این زمینهدارید و قطعاً معجزات سپاسگزاری در زندگی شما نیز پدیدار شده است.
از تجربه قدردانی و سپاسگزاری برایم بنویسید.
چه حسی در آن لحظه بین شما و طرف مقابل وجود داشت؟
پس از خواندن این متن، پیشنهاد میکنم نوشتههایی زیر را نیز بخوانید:
سه روش برای بهکارگیری قدرت شور و اشتیاق
چطور میتوان زندگی خود را متحول کرد؟