سلام بر تو ای ماندگارترین ماندگارها ای سرچشمه ی پاکی و زیبایی ای طلوع صبح جاویدان و ای غروب روزهای سخت جدایی نمی دانم، آیا آن جرقه ی اولین نگاهت بود که مرا اینگونه مسحور و سرمست وجودت کرد یا بارقه ی زیبای لبخندت هر چه که بود...
روح من آرام باش روح من نوبت بی تابی نیست روح من سخت به تو مدیونم روح من پنجه به دیوار مکش روح من ناله و فریاد مکن روح من روح بی آلایش زیر شلاق زنجیره ای این دوران چه ستمها دیدی چه کسی می داند ، چه کسی...
سازها می نالند ، ابرها می گریند ، بومها مرثیه ی درد به ما می خوانند . چشمه ها می جوشند ، رعد بر فرق سرِ عرش فغان می کوبد . تا بدانیم که ما نتوانیم و نخواهیم به یک لحظه که از هم دوریم ، یا به یک...
اگر بودی پدر آه ، اگر بودی ، اگر بودی پدر می گفتمت آنچه که آمد بر سرم کجا بودی ببینی رنج و سختی های بعد از خود کجا بودی ببینی آن همه محنت کشی ها و پریشان آرزوهایی که مثل ابرِ بی باران که مثل یک نفس...
عروسک قصه ی من ای که همواره تو بودی در شب تنهایی و شیدایی و بی آشنایی . ای که بودی و شنیدی قصه های غصه هایم . عروسک قصه ی من چه آمد بر سر پیراهن نقش و نگارینت چه آمد بر سر آن جامه ای که با...