بعضی از مردم کتاب خواندن را کاری بیهوده میدانند. در برخی موارد دیدهشده که از افراد کتابخوان بهعنوان انسانهایی شیاد، عوامفریب و ژست روشنفکر گرفته یاد میکنند. آیا مطالعه کردن هیچ فایدهی دیگری ندارد؟
گاهی وقتها دیدن یک سخنرانی یا خواندن یک مقاله میتواند زندگی انسان را دگرگون کند. مدتی است که مطالب دکتر جو دیسپنزا را دنبال میکنم. این مقاله، ترجمه یکی از سخنرانیهای اوست.
از راز و رمزهای انسانهای موفق این است که آنها همیشه در پی آموزش و یادگیری هستند. یکی از بهترین ابزارهای یادگیری کتاب است.
برای من مایهٔ بسی خوشبختی و افتخار است زیرا افرادی را میبینم که برای تغییر و بهبود زندگی خود تلاش میکنند و نمیخواهند عادی و متوسط باشند.
چرا پس از مدتی شور و شوق خود را از دست میدهیم؟ احساس میکنیم پنچر شدیم و دنیا به آخر رسیده است؟ چگونه میتوانیم خود را در مسیر آرزوهایمان همیشه پرانرژی و باثبات نگهداریم؟
بارها شده که برای خرید یک اسباببازی برای فرزندمان یا تهیهٔ یک کادوی تولد به دوستمان چند برابر این مبلغ هزینه کردیم ولی آیا بخشی از این هزینه را برای آموزش و یادگیری مهارتهای خود استفاده کردهایم؟
اگر زندگی ارزشافزودهای نداشته باشد به زندهبودن خود شک باید کرد. در پایان سال و آغاز بهاری نو، بر آن شدم تا دستاوردهایم را بنویسم.
دوست عزیزم سید محمد حسینی کار ارزشمندی انجام داده. این پست را بخوانید تا متوجه شوید.
مقالاتی که در کتابها، مجلات و سایتها چاپ میشوند دارای پیامهای خاصی هستند که ارتباط مستقیمی با موضوع مقاله دارند. خوشحالم که از کتاب عملگرایی در یک مقالهٔ بینالمللی استفادهشده است.
کمالگرایی از ویژگیهایی است که هم میتواند مفید باشد و هم میتواند دردسرساز و کشنده باشد. یک انسان کمالگرا ارزش خود را با میزان بهرهوری و دستاوردهای خود اندازهگیری میکند.